تو هم ایمن مباش و غره مشو

امام باقر علیه السلام فرمود:هنگامی که پادشاه قبطیان خواست بیت المقدس را ویران کند،مردم از حزقیل خواستند که دست به دعا بردارد.حزقیل نیز دعا کرد و پادشاه قبطیان و سپاهیانش شبانه به عذاب الهی گرفتار شدند و هلاک گردیدند.فردا،او با دیدن استجابت دعایش،شگفت زده شد و گفت:سلیمان پیامبر نیز بر من برتری ندارد.خداوند با شنیدن این سخن حزقیل،زخمی را در کبد او ایجاد کرد.حزقیل از درد آن زخم رنج می کشید و از گذشته خویش توبه کرد.خداوند نیز به او وحی فرمود که شیره انجیر را بر شکم و سینه ات بمال تا بهبود یابی.

منبع:قصص الانبیاء،ص۴۵۰و۴۵۱؛بحارالانوار،ج۱۳ص۳۸۳